عاشقانه ای برای پدران و مادران عروس و دامادها

جشن عروسیه و یه عالمه خاطره! جشن عروسیه و یه عالمه عشق و حال! جشن عروسیه و یه شب ماندگار! مهمونا عکس میگیرن چیلیک چیلیک… خواننده میخونه امشو شوشه… جوونا میونداری میکنن… عروس و دوماد ژست میگیرن واسه عکاسی که از آتلیه عکاسی اومده … بچه ها میدوون…وول میخورن تو دست و پا… باغ عروسی هواش سرده تو زمستون ولی هیشکی سردش نیست…هیشکی دنبال بخاری نیست همه گرمند، گرم عروسی و خوشیاش.
مادر زن و مادر شوهر با هم خوبن امشب. خواهر شوهر و عروس عاشق همدیگه ان ظاهرا… همه چی خوبه …همه چی جفت و جور. مادر زن دیگه خسته جهیزیه جور کردن نیست امشب. جهیزیه رو برده چیده خونه عروس. لباس عروس رو دوخته و تن دخترش کرده… خستگی در کرده. با خودش فکر میکنه می ارزید این همه سختی؟ به خودش جواب میده می ارزید این همه سختی! مادر شوهر چشم میکشه دنبال پسرش دنبال شادوماد. خدا کنه عروسم واسه پسرم همسری نکنه خدا کنه مادرش باشه. خدا کنه همسرش نباشه خدا کنه همدمش باشه. چیلیک چیلیک…اشکای مادر شوهر… چیلیک چیلیک صدای دوربین عکاس… چیلیک چیلیک، دونه های اسفند رو آتیش. دود اسفند میره روی سر شادوماد ابر میشه… شادوماد توی ابر میبینه همدمشو براش چایی میاره…میگه میشه همدمم باشی، فقط همسرم نباشی؟ همدمش داره میرقصه توی سالن عروسی وسط تالار عروسی، دلش شاده ولی توی چشماش اشکه… نمیدونه بخنده یا گریه کنه. میچرخه و میچرخه و میچرخه…! اشکاش برا پدرش برای دستایی که بزرگ بودن و بزرگی کردن…یادش میاد: بابا تو چرا موهات داره سفید میشه…من دوس دارم وقتی عروس میشم موهات سیاه باشه … الان سه تا موی سفید داری چرا؟ ولی بابا الان حتی سه تای موی سیاه هم نداره دیگه… بابا خسته است. گریه نمیکنه… ولی قلبش تند میزنه… : پسرم! پدری کن واسه دخترم…آب تو دلش تکون نخوره یه وقتی! دوماد میاد وسط میچرخه و میچرخه و میچرخه… پدر عروس، مادر عروس، مادر دوماد… کاش پدر دوماد هم بود…نیست اما. نیست اما از همه هست ها هست تره! از همه حاضرا حاضرتره…! خدایا سپردم به تو پسرمو هواشو داشته باش خدایی کن براش!
جشن عروسیه و یه عالمه خاطره! جشن عروسیه و یه عالمه عشق و حال! جشن عروسیه و یه عالمه اشک و آه!

2018-08-14T09:29:27+00:00